اینجا دنیای منه ، همون شیشه تنهایی من
یه چیزی مثلِ چینی نازک تنهایی سهراب ،
اما جنس تنهاییه من از شیشه است ، شیشه زودتر از چینی ترک برمیداره
پس تویی که میایی تو این شیشه تنهایی
نرم و اهسته قدم بردار تا که ترک برندارد شیشه نازک تنهایی من
داشت بارون میبارید ، چتر با خودم نبرده بودم ، چتر یکی اومد و نذاشت بیشتر از اون خیس بشم ، من هم در عوض وان چتر در عوض اون سایه حمایت دلم رو دادم بهش ...
ضجه های ویرانی من
اولین پست از جملات به یاد ماندنی
این زندگی پایه لازم نداره ، چهار پایه هم نمیخواد ،براش پی هم بزنی ازش یه ویرونه به جا میمونه
از ر مان جدید در حال تایپم .
ضجه های ویرانی من که توی انجمن نودهشتیا داره تایپ میشه .
تو رفتی و من ماندم
با
دنیایی بی تو
بی لبخندهایت
بی چشمانت
بی دستهایت
بی گرمایت
چه میشد می ماندی
سخت بود مگر از دور بببینمت ؟ از دور ببویمت ؟
میخوام اینجا یه ارشیو بسازم . از جمله ها یا پاراگراف هایی از رمانهام که دوسشون داشتم .مینویسم که مربوط به کدوم رمانم هستش .
یک مدت مدیدی درگیر درس و دانشگاه بودم اومدمد لااقل سال جدید ور تبریک بگم
اسفند رو به پایان است و وقت کوچ کردن به فرودین
وقت بخشیدن و صاف کردن دل
پس مرا ببخش
اگر با نگاهی با صدایی
با زبانی
بردلت ترکی انداخته ام
عیدتان پیشاپیش مبارک
سالی پر از خوشی شادی و موفقیت داشته باشید .
دوستدار همه
رز وحشی .