داشت بارون میبارید ، چتر با خودم نبرده بودم ، چتر یکی اومد و نذاشت بیشتر از اون خیس بشم ، من هم در عوض وان چتر در عوض اون سایه حمایت دلم رو دادم بهش ...
ضجه های ویرانی من
اولین پست از جملات به یاد ماندنی
این زندگی پایه لازم نداره ، چهار پایه هم نمیخواد ،براش پی هم بزنی ازش یه ویرونه به جا میمونه
از ر مان جدید در حال تایپم .
ضجه های ویرانی من که توی انجمن نودهشتیا داره تایپ میشه .
تو رفتی و من ماندم
با
دنیایی بی تو
بی لبخندهایت
بی چشمانت
بی دستهایت
بی گرمایت
چه میشد می ماندی
سخت بود مگر از دور بببینمت ؟ از دور ببویمت ؟
میخوام اینجا یه ارشیو بسازم . از جمله ها یا پاراگراف هایی از رمانهام که دوسشون داشتم .مینویسم که مربوط به کدوم رمانم هستش .
یک مدت مدیدی درگیر درس و دانشگاه بودم اومدمد لااقل سال جدید ور تبریک بگم
اسفند رو به پایان است و وقت کوچ کردن به فرودین
وقت بخشیدن و صاف کردن دل
پس مرا ببخش
اگر با نگاهی با صدایی
با زبانی
بردلت ترکی انداخته ام
عیدتان پیشاپیش مبارک
سالی پر از خوشی شادی و موفقیت داشته باشید .
دوستدار همه
رز وحشی .
بـیا آخرین شـاهكـارَت را بیـبین
مـُجسمـه ای با چـِشمانـــے بـاز
خـیره به دور دسـت شـاید شَرق شـاید غَرب
مبهـوت یك شـِكست ، مغلوب یك اتِفاق
مصلوب یك عــِشق ، مفعول یك تاوان
خـُرده هایـَش را باد دارد میبـَرد
و او فقـط خاطراتـَش را مُحكم بَغل گـِرفته
بیـا آخرین شاهكارت را بیبین مـُجسمه ای ساخـته ای به نـام " مـَن" !
تو را دوست دارم
چه فرق مى کند که چرا
یا از چه وقت
یا چطور شد که...
چه فرق میکند
وقتى تو باید باور کنى
که نمى کنى
و من باید فراموش کنم
که نمى کنم!!
وای، باران؛
رفتن بهانه نمیخواهد
بهانه های ماندن که تمام شود
کافیست
گاهی من هم میروم
بی بهانه ای برای ماندن
میروم
میگذرم
اما
به تو که میرسم
می ایستم
نای رفتن ندارم
گاهی
فقط می ایستم و نگاهت میکنم
و بعد
دوباره
رفتن از سر میگیرم
هوس سیب کرده ام
میخواهم خاطراتمان را زنده کنم
اما سالهاست منتظرم
مشکل از من نیست
نــــــــه من
نه سیب سرخ
نه شیطان
تو نایاب شده ای
ادم
راحت قهوه ات را بخور !!
از ته ِ این فنجان
نه کسی آمده ست
نه کسی مانده ست
فال تو ...
همین طعمی ست که
میچشی.....