دوستم بدار اندکی اما طولانی
اینجا من تنهایی هایم را با همه قسمت خواهم کرد
نگارش در تاريخ چهار شنبه 13 شهريور 1392برچسب:, توسط rosana

داشت بارون میبارید ، چتر با خودم نبرده بودم ، چتر یکی اومد و نذاشت بیشتر از اون خیس بشم ، من هم در عوض وان چتر در  عوض اون سایه حمایت دلم رو دادم بهش ...

 

 

ضجه های ویرانی من

نگارش در تاريخ سه شنبه 12 شهريور 1392برچسب:, توسط rosana

اولین پست از جملات به یاد ماندنی

 

این زندگی پایه لازم نداره ، چهار پایه هم نمیخواد ،براش پی هم بزنی ازش یه ویرونه به جا میمونه

 

از ر مان جدید در حال تایپم .

ضجه های ویرانی من که توی انجمن نودهشتیا داره تایپ میشه .

نگارش در تاريخ یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, توسط rosana

 تو رفتی و من ماندم

با

دنیایی بی تو

بی لبخندهایت

بی چشمانت

بی دستهایت

بی گرمایت

چه میشد می ماندی

سخت بود مگر از دور بببینمت ؟ از دور ببویمت ؟

 

میخوام اینجا یه ارشیو بسازم . از جمله ها یا پاراگراف هایی از رمانهام که دوسشون داشتم .مینویسم که مربوط به کدوم رمانم هستش .

نگارش در تاريخ دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, توسط rosana

 یک مدت مدیدی درگیر درس و دانشگاه بودم اومدمد لااقل سال جدید ور تبریک بگم

 

اسفند رو به پایان است و وقت کوچ کردن به فرودین

وقت بخشیدن و صاف کردن دل

پس مرا ببخش

اگر با نگاهی با صدایی

با زبانی

بردلت ترکی انداخته ام

 

عیدتان پیشاپیش مبارک

سالی پر از خوشی شادی و موفقیت داشته باشید .

دوستدار همه

 

رز وحشی .

نگارش در تاريخ شنبه 29 مهر 1391برچسب:عکس , دلنوشته , مجسمه , شاهکار, توسط rosana

  بـیا آخرین شـاهكـارَت را بیـبین 
مـُجسمـه ای با چـِشمانـــے بـاز
خـیره به دور دسـت شـاید شَرق شـاید غَرب
مبهـوت یك شـِكست ، مغلوب یك اتِفاق
مصلوب یك عــِشق ، مفعول یك تاوان 
خـُرده هایـَش را باد دارد میبـَرد 
و او فقـط خاطراتـَش را مُحكم بَغل گـِرفته
بیـا آخرین شاهكارت را بیبین مـُجسمه ای ساخـته ای به نـام " مـَن" !

نگارش در تاريخ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:دلنوشته , دوست دارم ,عکس ,, توسط rosana

  تو را دوست دارم

چه فرق مى کند که چرا 

یا از چه وقت 

یا چطور شد که... 

چه فرق میکند 

وقتى تو باید باور کنى 

که نمى کنى 

و من باید فراموش کنم 

که نمى کنم!! 

نگارش در تاريخ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:باران , دلنوشته , عکس, توسط rosana

 وای، باران؛

باران؛
شیشه پنجره را باران شست .
از اهل دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
آسمان سربی رنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ .
می پرد مرغ نگاهم تا دور،
وای، باران،
باران،
پر مرغان نگاهم را شست .
خواب رویای فراموشیهاست !
خواب را دریابم،
که در آن دولت خواموشیهاست .
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها می بینم،
 
نگارش در تاريخ شنبه 15 مهر 1391برچسب:رفتن , عکس , دلنوشته, توسط rosana

رفتن بهانه نمیخواهد

بهانه های ماندن که تمام شود

کافیست

گاهی من هم میروم

بی بهانه ای برای ماندن

میروم

میگذرم

اما

به تو که میرسم

می ایستم

نای رفتن ندارم

گاهی

فقط می ایستم و نگاهت میکنم

و بعد

دوباره

رفتن از سر میگیرم 

نگارش در تاريخ جمعه 14 مهر 1391برچسب:سیب,حوا,ادم,نایاب, توسط rosana

 

هوس سیب کرده ام

میخواهم خاطراتمان را زنده کنم

اما سالهاست منتظرم

مشکل از من نیست

نــــــــه من

نه سیب سرخ

نه شیطان

تو نایاب شده ای 

ادم 

نگارش در تاريخ پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:قهوه,عکس ,فنجان, توسط rosana

  راحت قهوه ات را بخور !!
  از ته ِ این فنجان

  نه کسی آمده ست
  نه کسی مانده ست
  فال تو ...
  همین طعمی ست که

   میچشی.....

 

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد